نایاب ترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری و عامیانه قسمت 170

  آفتاب برِ دیوار آمدن-به پایان آمدن عمر آب در هاون کوفتن(کار بی‌هوده کردن) خُلق تنگ-عصبانی-خشمگین پنزر- پندر ژست گرفتن-به بدن و چهره ی خود حالت ویژه ای دادن جوش زدن دل-نگران و مضطرب بودن-در دلهره به سر بردن چله-چاق-چرب و چیلی   آویزان کسی شدن-طفیلی کسی شدن زیر در رو-گریزان-گریز پا-شانه خالی کن چرت کسی پاره شدن-ناگهان از خواب پریدن پرونده سازی-گردآوری سندهای دروغین برای متهم کردن کسی   رو به قبله کردن-کسی را که درحال مرگ است رو به قبله خواباندن آش آلو شدن-خجالت‌زده شدن-سکه‌ی یک‌پول شدن-کنفت شدن…

Read More

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری مردم ایران قسمت 8

آستین از چشم برداشتن-آشکارا گریستن دلو حاجی میرزا آقاسی-آدم بی قرار و پر تحرک   زدن به کوه-عاصی شدن و سلاحی برگرفتن و به کوه پناه بردن حاشیه بندی-گل کاری کردن در باغچه-مرز بندی پاچه ی کسی را گرفتن-بی جهت و بی مقدمه برکسی آشفتن دستِ چپ-سمت چپ دور و دراز-فراخ و وسیع به گُه کشیدن-بی اعتبار کردن-با توهین خوار و خفیف نمودن آویزان کسی شدن(طفیلی کسی شدن) چله-چاق-چرب و چیلی به خورد چیزی دادن-نفوذ دادن-وارد کردن ریق رحمت را سر کشیدن-ریغ رحمت را سر کشیدن خرابی بار آوردن-بی آبرویی…

Read More

کاملترین مجموعه فرهنگ لغت، اطلاحات و تمثیل های مردم کوچه و بازار فارسی قسمت دهم

حاضر و غایب کردن-خواندن نام افراد برای تعیین حاضران و غایبان افتادگی(پریشانی، احتیاج) از سرما چاقو دسته کردن-به پهلو دراز کشیدن و زانوها را روی شکم جمع کردن و دست‌ها را میان پاها فرو بردن دست پاچه-شتاب زده-مضطرب پی بردن-دریافتن-آگاه شدن چه غلط ها !-چه فضولی ها ! آب شدن(شرمنده شدن، رفتن آبرو، به فروش رفتن کالا) باریک شدن-دقت کردن-در بحر چیزی رفتن پَلِه-پول دایی اوغلی-پسر دایی خود را به کوچه ی علی چپ زدن-خود را بی اطلاع نشان دادن آینه‌ی هفت‌جوش(خورشید) بی کله-نترس-شجاع-بی خرد-تهی مغز روغن ریختن و عسل…

Read More

فهرست کامل فرهنگ لغت مردم کوچه بازار مردم ایران قسمت پنجم

چوب حراج چیزی را زدن-در برابر تاراج و غارت قرار دادن جیر جیرک-آدم پر سر و صدا-اهل داد و فریادخشک و خالی-مختصر و ناچیز پر به پر کسی دادن- بال به بال کسی دادن ریقش درآمدن-بیرون زدن مواد درون امعا و احشا   در رفتن سخن از دهن-سخنی بی اراده گفتن جر و بحث کردن-مجادله را به درازا کشاندن از چیزی زدن(از مقدار چیزی کسر کردن)افسار کسی را شل کردن-به کسی آزادی کمی دادن خر کردن کسی-کسی را با چاپلوسی فریفتن بن بست-کوچه ای که راه در رو نداشته باشد-مشکلی…

Read More

لیست کاملی از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری قسمت 64

دو پهلو-دارای ابهام-کنایه دار آب شدن قند توی دل(لذت بسیار بردن) زنکه-لفظی توهین و تحقیرآمیز به زن تند و تیز- تند تیز دست فروش-دوره گردی که کالای خود را روی دست انداخته و می فروشد تو دو کشیدن-کسی را وارد کاری کردن بد و بیراه-ناسزا-حرف زشت-گفته ی رکیک-متلکآدم کردن کسی-کسی را تربیت کردن-سواد آموختن آتش‌پاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) چشمک زن-نگا. چراغ چشمک زن اطفال باغ-گل‌های تازه به یک چوب راندن-همه را به یک چشم نگاه کردن حلال-زن یا شوهر دزد و دغل-نادرست و مکار استخوان جلوی…

Read More

لیست کاملی از کلمات و اصطلاحات خودمانی و عامیانه قسمت 207

حجله بستن-به پا کردن و آراستن حجله بالای منبر رفتن پشت سر کسی-از کسی غیبت کردن-پشت سر کسی بد و بیراه گفتن خال مَخال-خال خال از کوره در رفتن-به خشم آمدن-آتشی شدن-از جا در رفتن باطله-چیزی که ارزش خود را از دست داده است رایانه-کامپیوتر جفت جنین-جفت نوزاد که پرده و غشای دور جنین است پیش خور-از پیش گرفتن حقوق مقرری پا برهنه-بدون کفش رنگ گذاشتن و رنگ برداشتن-رنگ به رنگ شدن   جوش آوردن-نگا. جوش آمدن زبان گیره-وسیله ای که پزشک با آن زبان بیمار را هنگام معاینه گرفته…

Read More

کامل ترین مجموعه فرهنگ لغت مردم کوچه و بازار فارسی قسمت بیست و یک

رشته ی کلام به دست گرفتن-آغاز به سخن کردن-سخن را دنبال کردن ازراه‌نرسیده(در همان لحظه‌ی رسیدن، به مجرد ورود) پنجه بوکس-سلاحی سردئ به صورت حلقه های به هم پیوسته و دارای برآمدگی های برجسته تته پته-لکنت زبان   آستین تر داشتن(بسیار گریه کردن) چله ی کوچک-بیست روز میان هفدهم بهمن و پنجم اسفند حلبی-کنایه ازجنس آهنی کم مقاومت دعوت حق را لبیک گفتن-مردن تناسب داشتن (چیزی) به کسی خوش ریخت-دارای هیکل برازنده تو پر-دارای اطلاعات زیاد-آدم سنگین زدن بر طبل بیعاری-خود را به بی دردی زدن پوست سگ به روی…

Read More

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری مردم ایران قسمت 8

حیوان-نوعی دشنام به کسی که کاری را از روی بی شعوری کند بفرما زدن-تعارف کردن خربان-صاحب خر-خرکچی چغاله بادام-بادام نارس چراغ پا ایستادن-به انتظار ایستادن تفنگ دار-جنگنده ی مسلح به تفنگ حرامزاده-فرزند نامشروع-آدم بسیار زرنگ و مکار حق نشناس-نا سپاس دو شاخه-چوب دو شاخه ی درخت که کودکان از آن تیرکمان می سازند-رابط میان وسیله ی برقی و پریز برقبریدن شیر-لخته لخته شدن شیر پُخت کردن-پختن برگ برنده-ورقی که با آن بتوان بازی را برد-وسیله ی اثر بخشتزئیناتی-کسی که کارش تزیین است دهل کسی را زدن-کسی را از کار برکنار…

Read More

مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 373

بند و بساط-اسباب مختصر زندگی جان بر لب نهادن-به کاری خطرناک اقدام کردن-آماده ی مرگ شدن     دو دلی-تردید-بی تصمیمی در پاسخ به زنگ تلفن یا خانه می‌گویند (یعنی می‌شنوم) آتش‌پاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) اوضاع کسی را بی‌ریخت کردن-زندگی کسی را آشفته کردن-کاسه کوزه‌ی کسی را به‌هم ریختن دل فرو ریختن-سخت وحشت کردن-بسیار ترسیدن پا روی پا بند نشدن-بسیار خوشحال بودن خوش مسلک-خوش روش-نیکو طریقت خرحمالی کردن-کار کردن بی اجر و مزد آش کشک خاله-کار ناگزیر-تکلیفی که بر عهده‌ی کسی باشد چادر-پوشش زنان مسلمان ایرانی…

Read More

مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 233

داشم-اصطلاح داش مشدی ها به معنی برادرم خبرنگار-آن که برای روزنامه-مجله-یا رادیو و تلویزیون کسب خبر می کند آب و تاب-تکلف-لفت و لعاب-تفصیل چرت بردن کسی را-غالب شدن حالت خواب بر کسی چله نشستن-بیرون نیامدن از خانه-خانه نشین شدن دادستانی-دادخواهی-کار دادستان زورکی-از روی بی میلی-تصنعی چوب الف-نشانه ای که با کاغذ می سازند و لای کتاب می گذارند-لاغر و باریک جوش زدن دل-نگران و مضطرب بودن-در دلهره به سر بردن درخت مراد-درختی که به آن به عنوان نذری چیزی می بندند تعارفی-کسی که بیش از اندازه اهل تعارف است-قابل پیشکش…

Read More