لیست کاملی از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری قسمت 64

دو پهلو-دارای ابهام-کنایه دار آب شدن قند توی دل(لذت بسیار بردن) زنکه-لفظی توهین و تحقیرآمیز به زن تند و تیز- تند تیز دست فروش-دوره گردی که کالای خود را روی دست انداخته و می فروشد تو دو کشیدن-کسی را وارد کاری کردن بد و بیراه-ناسزا-حرف زشت-گفته ی رکیک-متلکآدم کردن کسی-کسی را تربیت کردن-سواد آموختن آتش‌پاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) چشمک زن-نگا. چراغ چشمک زن اطفال باغ-گل‌های تازه به یک چوب راندن-همه را به یک چشم نگاه کردن حلال-زن یا شوهر دزد و دغل-نادرست و مکار استخوان جلوی…

Read More

لیست کاملی از کلمات و اصطلاحات خودمانی و عامیانه قسمت 207

حجله بستن-به پا کردن و آراستن حجله بالای منبر رفتن پشت سر کسی-از کسی غیبت کردن-پشت سر کسی بد و بیراه گفتن خال مَخال-خال خال از کوره در رفتن-به خشم آمدن-آتشی شدن-از جا در رفتن باطله-چیزی که ارزش خود را از دست داده است رایانه-کامپیوتر جفت جنین-جفت نوزاد که پرده و غشای دور جنین است پیش خور-از پیش گرفتن حقوق مقرری پا برهنه-بدون کفش رنگ گذاشتن و رنگ برداشتن-رنگ به رنگ شدن   جوش آوردن-نگا. جوش آمدن زبان گیره-وسیله ای که پزشک با آن زبان بیمار را هنگام معاینه گرفته…

Read More

کامل ترین مجموعه فرهنگ لغت مردم کوچه و بازار فارسی قسمت بیست و یک

رشته ی کلام به دست گرفتن-آغاز به سخن کردن-سخن را دنبال کردن ازراه‌نرسیده(در همان لحظه‌ی رسیدن، به مجرد ورود) پنجه بوکس-سلاحی سردئ به صورت حلقه های به هم پیوسته و دارای برآمدگی های برجسته تته پته-لکنت زبان   آستین تر داشتن(بسیار گریه کردن) چله ی کوچک-بیست روز میان هفدهم بهمن و پنجم اسفند حلبی-کنایه ازجنس آهنی کم مقاومت دعوت حق را لبیک گفتن-مردن تناسب داشتن (چیزی) به کسی خوش ریخت-دارای هیکل برازنده تو پر-دارای اطلاعات زیاد-آدم سنگین زدن بر طبل بیعاری-خود را به بی دردی زدن پوست سگ به روی…

Read More

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری مردم ایران قسمت 8

حیوان-نوعی دشنام به کسی که کاری را از روی بی شعوری کند بفرما زدن-تعارف کردن خربان-صاحب خر-خرکچی چغاله بادام-بادام نارس چراغ پا ایستادن-به انتظار ایستادن تفنگ دار-جنگنده ی مسلح به تفنگ حرامزاده-فرزند نامشروع-آدم بسیار زرنگ و مکار حق نشناس-نا سپاس دو شاخه-چوب دو شاخه ی درخت که کودکان از آن تیرکمان می سازند-رابط میان وسیله ی برقی و پریز برقبریدن شیر-لخته لخته شدن شیر پُخت کردن-پختن برگ برنده-ورقی که با آن بتوان بازی را برد-وسیله ی اثر بخشتزئیناتی-کسی که کارش تزیین است دهل کسی را زدن-کسی را از کار برکنار…

Read More

مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 373

بند و بساط-اسباب مختصر زندگی جان بر لب نهادن-به کاری خطرناک اقدام کردن-آماده ی مرگ شدن     دو دلی-تردید-بی تصمیمی در پاسخ به زنگ تلفن یا خانه می‌گویند (یعنی می‌شنوم) آتش‌پاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) اوضاع کسی را بی‌ریخت کردن-زندگی کسی را آشفته کردن-کاسه کوزه‌ی کسی را به‌هم ریختن دل فرو ریختن-سخت وحشت کردن-بسیار ترسیدن پا روی پا بند نشدن-بسیار خوشحال بودن خوش مسلک-خوش روش-نیکو طریقت خرحمالی کردن-کار کردن بی اجر و مزد آش کشک خاله-کار ناگزیر-تکلیفی که بر عهده‌ی کسی باشد چادر-پوشش زنان مسلمان ایرانی…

Read More

مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 233

داشم-اصطلاح داش مشدی ها به معنی برادرم خبرنگار-آن که برای روزنامه-مجله-یا رادیو و تلویزیون کسب خبر می کند آب و تاب-تکلف-لفت و لعاب-تفصیل چرت بردن کسی را-غالب شدن حالت خواب بر کسی چله نشستن-بیرون نیامدن از خانه-خانه نشین شدن دادستانی-دادخواهی-کار دادستان زورکی-از روی بی میلی-تصنعی چوب الف-نشانه ای که با کاغذ می سازند و لای کتاب می گذارند-لاغر و باریک جوش زدن دل-نگران و مضطرب بودن-در دلهره به سر بردن درخت مراد-درختی که به آن به عنوان نذری چیزی می بندند تعارفی-کسی که بیش از اندازه اهل تعارف است-قابل پیشکش…

Read More

بهترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری و عامیانه قسمت 381

جُل-پوششی که روی اسب و خر می اندازند-لباس کهنه-میوه های بته ی مرده انگشت در سوراخ مار کردن-دانسته خود را هلاک کردن خاک انداز-وسیله ای برای گردآوردن و حمل آشغال و زباله بخت-شانس-اقبال-شوهر بد خواب شدن-بی خواب شدن-خواب آسوده نکردن درخت مراد-درختی که به آن به عنوان نذری چیزی می بندند بامبه-توسری تنبل خان-تن پرور حرف پراندن-بدون اندیشیدن چیزی گفتن جایی که عرب نی انداخت-جایی پرت که در آن جا خبری از کسی نمی آید بوسیدن و به تاقچه گذاشتن-ترک گفتن-کنار گذاشتن جَر-پیچ و خم راه خیابان گردی-بی کاری-ولگردی چار…

Read More

مجموعه ای از کلمات و اصطلاحات خودمانی و عامیانه ایرانی قسمت 236

چوب بست-داربست چوبی-چوب بندی آینه‌ی دق(آینه‌ای که شخص خود را در آن عجیب و غریب می‌بیند – شخص عبوس و بدقدم) از راه به‌در بردن-فریب دادن-اغوا کردن بار آمدن-تربیت شدن-به روشی عادت کردن تخته گاز-با سرعت تمام راندن اتومبیل   حرف دو نبش-نگا. حرف پهلودار زنبورک-نوعی تفنگ کوتاه یا توپی کوچک که بر جهاز شتر می گذاشتند   تخت و تبارک-با آسودگی خیال از روی شکم‌سیری-از سر بی‌مسئولیتی-بدون تعمق خِطَب-جزیی از جهاز شتر پس انداختن-جمع کردن پول-بچه به دنیا آوردن-به عقب انداختن از جا در رفتن(کنترل خود را ناگهان از…

Read More

کاملترین مجموعه فرهنگ لغات و اصطلاحات کوچه بازاری ایرانی قسمت 131

خبردار-اصطلاح نظامی برای آماده کردن سربازان برای انجام فرمان زهره ی کسی را آب کردن-سخت ترساندن آب اندام(زیبا تن و خوش‌رو) افسار پاره کردن(سرپیچی کردن، یاغی شدن) به باد دادن- باد دادن جاجا-آوازی که با آن مرغ را به لانه اش می رانند باد گرفتن-مغرور شدن التفاتی-داده شده-مرحمتی-اعطا شده بی پیر-آدم بد و تربیت نشده-چیز سخت-کار دشوار خرج جیب-توجیبی-خرج غیر لازم بنده منزل-خانه ی من   دزدی گرگی-دله دزدی جور در آمدن-نگا. جور آمدن چهار قُل-چهار سوره ی قرآن که با قُل آغاز می شود دلادل-پُر-نهایت بزرگی-شکم زن آبستن چماق-چوبدست-گرز…

Read More

تایپوگرافی چیست؟ تایپوگرافی را تنها در 5 دقیقه بشناسید!

  تایپوگرافی که نام دیگر آن نویسه نگاری می باشد یک نوع هنر و فن حروف چینی می باشد که به حروف نگاری بسیار معروف می باشد و معمولا به منظور نمایش زبان از آن استفاده می شود. تایپوگرافی شامل موارد متعددی از جمله: سر واژه، ارتفاع خط، فاصله بین حروف، چیدمان و چینش حروف در کنار هم، طرح حروف یا خانواده فونت و سایر موارد می باشد. هنرمند یا طراح در تایپوگرافی باید نهایت سعی خود را بکند تا نوشتار و متن آن یک وجه تصویری داشته باشد و…

Read More