دو پهلو-دارای ابهام-کنایه دار آب شدن قند توی دل(لذت بسیار بردن) زنکه-لفظی توهین و تحقیرآمیز به زن تند و تیز- تند تیز دست فروش-دوره گردی که کالای خود را روی دست انداخته و می فروشد تو دو کشیدن-کسی را وارد کاری کردن بد و بیراه-ناسزا-حرف زشت-گفته ی رکیک-متلکآدم کردن کسی-کسی را تربیت کردن-سواد آموختن آتشپاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) چشمک زن-نگا. چراغ چشمک زن اطفال باغ-گلهای تازه به یک چوب راندن-همه را به یک چشم نگاه کردن حلال-زن یا شوهر دزد و دغل-نادرست و مکار استخوان جلوی…
Search Results for: زنان بزه دیده
کامل ترین مجموعه فرهنگ لغت مردم کوچه و بازار فارسی قسمت بیست و یک
رشته ی کلام به دست گرفتن-آغاز به سخن کردن-سخن را دنبال کردن ازراهنرسیده(در همان لحظهی رسیدن، به مجرد ورود) پنجه بوکس-سلاحی سردئ به صورت حلقه های به هم پیوسته و دارای برآمدگی های برجسته تته پته-لکنت زبان آستین تر داشتن(بسیار گریه کردن) چله ی کوچک-بیست روز میان هفدهم بهمن و پنجم اسفند حلبی-کنایه ازجنس آهنی کم مقاومت دعوت حق را لبیک گفتن-مردن تناسب داشتن (چیزی) به کسی خوش ریخت-دارای هیکل برازنده تو پر-دارای اطلاعات زیاد-آدم سنگین زدن بر طبل بیعاری-خود را به بی دردی زدن پوست سگ به روی…
مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 373
بند و بساط-اسباب مختصر زندگی جان بر لب نهادن-به کاری خطرناک اقدام کردن-آماده ی مرگ شدن دو دلی-تردید-بی تصمیمی در پاسخ به زنگ تلفن یا خانه میگویند (یعنی میشنوم) آتشپاره(شوخ و شنگ، فرز و چالاک، کرم شبتاب) اوضاع کسی را بیریخت کردن-زندگی کسی را آشفته کردن-کاسه کوزهی کسی را بههم ریختن دل فرو ریختن-سخت وحشت کردن-بسیار ترسیدن پا روی پا بند نشدن-بسیار خوشحال بودن خوش مسلک-خوش روش-نیکو طریقت خرحمالی کردن-کار کردن بی اجر و مزد آش کشک خاله-کار ناگزیر-تکلیفی که بر عهدهی کسی باشد چادر-پوشش زنان مسلمان ایرانی…