خودکارآمدی در افراد
از دیگر راههای ارتقای تاب آوری، افزایش خودکارآمدی است. به نظر بندورا[2] (1986) اکتساب انتظارات کارآمدی 4 منبع اصلی دارد:
- دستاوردهای عملکرد
- تجربههای جانشین
- ترغیب کلامی
- حالتهای فیزیولوژیک
2-3-6-3-1 دستاورد های عملکرد
بندورا (1986؛ به نقل از عزیزی ابرقوئی، ۱۳۸۹)، معتقد است که انتظارات کارآمدی در تجربیاتی که شخص در آن مهارت دارد، ریشه دارد. تجارب موفق تمایل دارند که انتظارات سطح بالا ایجاد کنند، در حالیکه تجربیات شکست تمایل به تولید انتظارات سطح پایین دارند. یک بار که انتظارات کارآمدی قوی و بالا ایجاد شد احتمال اندکی وجود دارد که شکستهای موقتی تاثیر زیادی بر قضاوتهای فرد در مورد قابلیتهای خود داشته باشد. برعکس وقتی که انتظارات کارآمدی پایین و ضعیف ایجاد شد، موفقیتهایی که به صورت گاهگاهی بوجود میآیند، در قضاوت افراد از قابلیتهای خودشان چندان موثر نیستند. به هر حال انتظارات سطح پایین میتوانند به وسیله موفقیتهای فراوان و مکرر تغییر یابند.
موثرترین منبع خودکارآمدی، دستاوردهای عملکرد است. افراد در کارها و فعالیتهایی که مشغول میشوند نتیجه اعمالشان را تفسیر میکنند و از این تفسیرها برای گسترش باورها و عقاید درباره تواناییشان برای درگیر شدن در کارها و فعالیتهای بعدی استفاده میکنند. معمولا نتایجی که به عنوان نتایج موفق تفسیر میشوند، خودکارآمدی را افزایش میدهند و آن دسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر میشوند آن را کاهش میدهند (پاجاریز[3]،2002).
2-3-6-3-2 تجربههای جانشین
افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان، باورهای خودکار آمدیشان را از طریق تجربه جانشینی مشاهده اجرای اعمال دیگران شکل میدهند. این منابع اطلاعات از دستاوردهای عملکردی ضعیفتر است؛ اما وقتی که افراد از تواناییهای آنها مطمئن نیستند یا وقتی که تجربه قبلی محدودی دارند، نسبت به آن حساستر میشوند.
تاثیرات مدلسازی به طور ویژهای به این زمینه مربوط میشود، بخصوص زمانیکه شخص در مورد انجام کاری تجربه قبلی کمی دارد. اگر مدلها راههای بهتر انجام کارها را به افراد آموزش دهند، با این وجود حتی افراد با تجربه و خودکارآمد، خودکارآمدیشان را در سطح بالایی افزایش میدهند. تجربه جانشینی زمانی قدرتمند است که ناظران شباهتهایی را در بعضی ویژگیهای مشاهده شونده ببینند. مشاهده موفقیتهای چنین مدلهایی به مشاهدهگر کمک میکند که تواناییهای خود را باور کند. یک مدل مهم و مشخص در زندگی یک نفر میتواند به القاء کردن باورهای شخصی که راه و روش زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد، کمک کند (پاجاریز ،2002).
2-3-6-3-3 ترغیب کلامی
افراد باورهای خودکارآمدی را به عنوان نتیجه تشویقها و حمایتهای اجتماعی که از دیگران دریافت میکنند، ایجاد میکنند و گسترش میدهند. تشویقهای اجتماعی و پیشنهادهای کلامی میتوانند به افراد کمک کنند تا تلاش بیشتری به کار ببرند و پشتکار مورد نیاز برای موفقیت را تداوم بخشند و این امر به رشد پیوسته مهارتها وکارآمدی شخصی منجر میشود (پاجاریز،2002).
ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی (یعنی اینکه به افراد گفته میشود که آنها توانایی رسیدن به هر چیزی را که میخواهند، دارند) میتواند کارآیی شخص را افزایش دهد. این ممکن است از چهار منبع اطلاعاتیِ رایجتر باشد و معمولا توسط والدین، معلمان، همسران، دوستان و درمانگران عملی میشود. برای اینکه قانعسازی کلامی موثر افتد، باید واقعبینانه باشد (سید محمدی ،1378).
2-3-6-3-4 حالتهای فیزیولوژیک
شرایط جسمی و عاطفی مانند اضطراب، استرس، انگیزش وشرایط روحی اطلاعاتی را در مورد باورهای خودکارآمدی فراهم میکنند. فشارهای روانی و تنش اغلب به عنوان شاخصهای آمادگی برای شکست تفسیر میشوند. همچنین خلق فرد نیز میتواند تاثیر عمدهای روی باورهای خودکارآمدی داشته باشد. خوشبینی وخلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش میدهند و ناامیدی وافسردگی باورهای خودکارآمدی را کاهش میدهند (پاجاریز ،1977؛ به نقل از مژدهی ،1381).
با توجه به این چهار منبع میتوان نتیجه گرفت که تنظیم رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده و آگاهانه میباشد. این تعیین هدف شخص تحت نفوذ خود ارزیابی فردی قرار دارد (بندورا، 1993؛ نک[4]، 1997؛ واینر[5] ، 1990؛ به نقل از کندری، 1381).
[1] – self efficiency
[2] – Bandura
[3] – Pajaris
[4]
[5] -Winner