، اما نزد احناف، پسر و دختر سن بلوغی منفاوت از یکدیگر دارند؛ ایشان بلوغ پسر را در 10 سالگى و دختر را 17 سالگى ذکر کردهاند.12 در فقه امامیه، اگرچه برخى متأخران شیعه بلوغ دختران را در 13 سالگى محقق شمردهاند، اما غالباً سن بلوغ را در پسر 15 سالگی و در دختر 9 سال تمام قمرى مىدانند.13 با این همه، سن بلوغ شرعى براساس نظر بیشتر فقها،9 سالگى در دختران و 15 سالگى در پسران میباشد؛14 نکته قابل بیان دیگر اینکه، فقها افزون بر سن، نشانههاى دیگرى، مانند روییدن موى خشن زیر بغل و عانه فرد و احتلام را نیز شرط بلوغ ذکر کردهاند.15 البته در دختران عادت ماهانه و حمل، اماره بلوغ محسوب مىشود.16شیخ طوسى در توضیح علامات بلوغ مىگوید:
“و البلوغ یکون بأحد خمسه اشیاء: خروج المنى و خروج الحیض و الحمل و الإنبات و السن؛ فثلاثه منها یشترک فیها الذکور و الإناث، و اثنان ینفرد بهمان الإناث؛ فثلاثه المشترکه فهى السن و خروج المنى و الإنبات، و الإثنان اللذان یختص بهمان الإناث: فالحیض و الحمل”.17
به اعتقاد ایشان هر گاه که هر یک از علامات نام برده شده محقق گردد، فرد بالغ خواهد بود. ایشان با استناد به آیه شریفه “وَ ابْتَلُوا الیَتامى حَتَّى إذا بَلَغُوا النکاح فإنْ اَنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فادفعوا إلَیْهِمْ أمْوالَهُمْ”، اختیار پیش از بلوغ را براى احراز رشد و دادن مال به صبى لازم دانستهاند، بنابراین پایان حجر مالى زمانى است که بلوغ و رشد احراز گردد.18
1ـ3 تعریف ازدواج
1ـ3ـ1 ازدواج در لغت
زوج: “زوج الشی بالشی،و زوجه الیه یعنی قرنه به” 19 یعنی: اقران، نزدیک بودن و پیوستن است. خداوند متعال میفرماید: ” اِنَّهُ خَلَقَ الزَّوجَینِ الذَّکَرَ وَ الاُنثی”.20 در کلام عرب، زوجین به معنی اثنان میباشد که هر کدام از آنان زوج است؛ مذکر باشد یا مؤنث.21 پس زوج، هم به زن اطلاق میشود “یا آدَمُ اسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّهَ”22 و هم به مرد23. “فَلا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعدُ حَتّی تَنکِحَ زَوجاً غَیرَهُ”24
1ـ3ـ2 نکاح در لغت
نکاح در اصل و ریشه به معنی وطی است که در صیغه عقد ظهور پیدا میکند. از این رو، به سبب وطی، به عقد و صیغه، اطلاق شده است که همان تَزَوجتُ و نکحتُ میباشد.25 ازهری بیان کرده است که اصل نکاح در زبان عربی همان الوط است که عقد میباشد و ازدواج کردن، نکاح میگویند. گفته میشود نکحتها و نکحتُ همان تزوجتُ است. 26
1ـ3ـ3 منظور ازازدواج
ازدواج، نکاح، زناشویی و همسر گرفتن مرد یا زن است به سبب عقد. ازدواج همراه با شرایط آن تحقق مییابد. عقد ازدواج یا برای مدتی معین منعقد میشود یا برای همیشه که از اولی به متعه یا ازدواج موقت و از دومی به ازدواج دائم تعبیر میشود. 27 اما ملک یمین یعنی کنیزى که مملوک انسان است و به واسطه مملوک بودن بر مولى حلال است.
معاصران اهل سنت مانند ابو زهره ازدواج را این گونه تعریف میکند: ازدواج عقدی است که استمتاع بین زن و مرد را به شکل مشروع حلال میکند و برای هر کدام از آنان حقوق و تکالیفی قرار داده میشود.28
پس در نزد فقهای ما ازدواجهای مشروع و حلال به طور کلّى سه قسم است:
1ـ ازدواج دائم؛
2ـ ازدواج موقّت یا متعه؛
3ـ ملک یمین.
موقت در لغت: از وقت گرفته شده و به معنای مقداری از زمان است؛ هر چیزی که زمان مشخصی دارد به آن موقت گفته میشود و چیزی که نهایت آن تعیین شده باشد. 29
ازدواج موقت در اصطلاح: ازدواج موقت عقدی زناشویی است که زمان آن مشخص و اجرت آن معین و موصوف میباشد و به نکاح متعه و نکاح موقت نیز تعبیر میشود که با انتهای مدت آن، منحل میشود و به طلاق و لعان نیاز ندارد. 30 ریشه ازدواج موقت این سخن خداوند است که میفرماید:
“وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّه کانَ عَلِیماً حَکِیماً”.31
یعنی: و زنان شوهردار بر شما حرام است؛ مگر آنان را که (از راه اسارت) مالک شدهاید؛ اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالى که پاکدامن باشید و از زنا، خوددارى کنید و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مىکنید، واجب است مهر آنان را بپردازید و در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کردهاید، گناهى بر شما نیست. خداوند دانا و حکیم است.
تعریف دیگر ازدواج موقّت، نکاحى است که همه ارکان عقد دائم و آثار آن را دارا میباشد و فرق آن با عقد دائم در ذکر مدّت و بعضى از احکام مانند عدم نفقه و ارث و مانند آن مىباشد.32
عدم آگاهى از تعریف صحیح نکاح موقّت موجب سوء برداشتهایی شده است؛ از آن جمله که گاهى تصور میشود متعه چیزى غیر از نکاح میباشد؛ در حالى که شک نداریم که نکاح موقّت و متعه قسمى از نکاح است و به همین دلیل در اکثر احکام با نکاح دائم یکسان است و تنها در بعضى از احکام با آن تفاوت دارد که در بحث های ذیل به آنها پرداخته میشود.
ملک یمین: ملک یمین ازدواج با کنیز است که دو گونه دارد: گاه انسان مالک کنیز است، در این صورت، آمیزش مالک با کنیز جایز است، مگر آن که به ازدواج شخص دیگری درآمده باشد33 و گاه مالک
5ـ نکاح مسیار ممکن است در مراجع رسمی به ثبت برسد یا به ثبت نرسد. با این اقوال میبینیم که در ازدواج مسیار، زوج از دادن نفقه، محل سکونت و تساوی در امر همخوابگی بین زن اصلی و زن مسیار، معاف است. زن مسیار فقط مردی را میخواهد که شوهر او شود.98
1ـ9ـ2ـ3حکم ازدواج مسیار در فقه معاصراهل سنت
فقهای معاصر در حکم این نوع ازدواج اختلاف کردند. میتوان نظریات ایشان را به سه قول تقسیم نمود:
1ـ9ـ2ـ3ـ1 اباحه همراه با کراهت احیاناً
کسانی که به اباحه آن قائل شدند از جمله یوسف قرضاوی، شیخ سعود الشریعه امام و خطیب مسجد الحرام، شیخ عبدالله بنمنیع عضو هیئت علمای بزرگان عربستان سعودی و از قضات مکه مکرمه، دکتر نعمان السامرائی و شیخ محمد طنطاوی شیخ جامع الازهر.
این گروه به این ادله استناد کردهاند:
الف) این ازدواج همه شرایط و ارکان ازدواج صحیح را دارا میباشد.
ب) در سنت ثابت شده است که سوده، همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، روز خود را به عایشه بخشید که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آن را روایت شده است: عن عایشه قالت “ما رایت امراه احب الی ان اکون فی مسلاخها من سوده بنت زعمه”. من امراه فیها حده: قالت فلما کبرت جعلت یومها من رسول الله لعایشه قالت یا رسول الله قد جعلت یومی منک لعائشه یومین: (یومها و یوم سوده)؛ با استفاده از این روایت میتوان ازدواج مسیار را صحیح دانست زیرا که سوده همسر پیامبر، روز خود را به عایشه بخشید؛ یعنی: میتوان به این روایت استناد کرد که زن میتواند از برخی حقوق خود مانند حق قسمت را ببخشد و هیچ ایرادی ندارد.99
ج) در این نوع ازدواج، مصالح زیادی وجود دارد؛ یکی از این مصالح آن است که غریزه فطری زن را سیراب میکند و همچنین دخترانی که سن ازدواجشان بالا رفته است، میتوانند ازدواج کنند.
د) وجود انواع ازدواجهایی مشابه ازدواج مسیار مثل ازدواج نهاریات و ازدواج لیلیات که شیخ قرضاوی به این دلیل احتجاج کرد.100
اما از جمله فتاوایی که در مورد این ازدواج بیان شده است، فتوای شیخ ابن باز میباشد. او بیان میکند که ازدواج مسیار هیچ ایراد و مشکلی ندارد. چون این ازدواج با حضور ولی، شاهدان و رضایت زوجین است و همچنین زوجین خالی از موانع نکاح هستند. او روایاتی از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) مبنی بر صحیح بودن این ازدواج میآورد؛ “ان احق الشرط ان یوفی به ما استحللتم به الفروج” و “المسلمون علی شروطهم”. و نیز گفته میشود که اگر زوجین اتفاق کردند که زن خانه پدری بماند یا قسمت شب یا روز باشد یا روزهای معین یا شبهای معین باشد، هیچ ایرادی ندارد به شرط اعلام ازدواج و عدم مخفی کردن آن.101
ازدواج النهاریات و لیلیات
یکی از انواع ازدواج در زمان قدیم که به ازدواج لیلیات و النهاریات مشهور است، به این شکل میباشد که مرد با زنی ازدواج میکند که شب خارج از منزل کار میکند و روز در خانه است (النهاریات)، یا روز خارج از منزل کار میکند و شب در خانه است (لیلیات).102
آقای قرضاوی به ازدواجهای لیلیات و نهاریات در تأیید ازدواج مسیار احتجاج کرده است103 و معتقد است چون این نوع ازدواجها در قدیم صحیح و مورد تأیید بودهاند، بنابراین ازدواج مسیار هیچ ایرادی ندارد و اینکه زن یا مرد برای شب یا روز در خانه نباشد؛ یعنی میتوانند حق قسمت را اسقاط کنند.
1ـ9ـ2ـ3ـ2 تحریم یا عدم قبول ازدواج مسیار شرعاً
کسانی که قائل به تحریم ازدواج مسیار شدهاند، ازجمله: شیخ محمد الدین الالبانی، استاد دکتر علی القره داغی، استاد دکتر ابراهیم فاضل الدبو، دکتر عمر سلیمان الاشقر، استاد السرطاوی و محمد الزحیلی قائل به عدم قبول این ازدواج از نظر شرعی شدهاند. محمد الزحیلی بیان میکند که نکاح مسیار به دلیل سدّ ذرایع حرام است. همچنین دکتر عبد الغفار الشریف بیان کرده است که ازدواج مسیار بدعتی جدید میباشد که انسانهای ضعیف النفس آن را به وجود آوردند.104 اما ادله قائلان به تحریم به این ترتیب است: محقق نشدن اهداف شرع، شارع از نکاح اهدافی دارد مثل توالد، سکون و مودت که در نکاح مسیار نیست؛ ظلم به زن؛ مخالفت با کتاب الله؛ مخالف طبیعت؛ شکسته شدن شخصیت زن و شبیه نکاح متعه بودن.105 همچنین عمر سلیمان بیان میکند که این ازدواج خطری برای اطفال است که باعث از بین رفتن روابط بین پدری و فرزندی و اصول تربیتی سالم میشود.106
1ـ9ـ2ـ3ـ3 توقف
از جمله کسانی که قائل به توقف در حکم این ازدواج هستند، شیخ محمدصالح عثیمین و دکتر عمر سعود العید استاد در دانشگاه اصول دین در دانشگاه امام محمد بن سعود میباشند. آنان بیان میکنند که حکم این ازدواج معلوم نیست و نیاز به تحقیق و بررسی بسیاری دارد.107
نظر امامیه در مورد گذشتن زن از حقوق خود
اما علمای امامیه بیان میدارند در صورتى که در عقد ازدواج دائم، زوجه از حقوق خود تنازل کند (از حق مضاجعت، حق قسم، نفقه و ارث رفع ید کند)، فقط با شرط گذشتن از حق و نه شرط عدم استحقاق، عقد و شرط صحیح است وگرنه فقط عقد صحیح است.108
1ـ10 ازدواج عرفی
1ـ10ـ1عرفی در لغت
عرفی به عرف منسوب است. عرف در لغت همان “علم” است. عرب میگوید: “عرفه یعرفه عرفه، و عرفانا و معرفه و اعترفه”، “تعارف القوم: عرف بعضهم بعضا و المعروف: ضد المنکر، و العرف: ضد المنکر”؛ یعنی دانستن و همدیگر را شناختن میباشد که برخلاف چیز نادرست یا منکر است.109
1ـ10ـ2 عرفی در اصطلاح
“هو ما استقرت النفوس علیه بشهاده العقول و تلقته الطبائع السلیمه بالقبول، اقرهم الشرع علیه”.110 یعنی: چیزی یا کاری که برای مردم بر اساس عقل خوشایند باشد و آن را قبول کرده باشند و شرع آن را تأیید کرده باشد. بنا به گفته دکتر عبد العزیز الخیاط در تعریف عرفی میگوید:
“العرف ما اعتاده الناس و ساروا علیه فی شؤون حیاتهم”؛111 یعنی: چیزی که مردم آن را شناخته باشند و به آن عادت کرده باشند و در زندگی آن را به کار برند.
اما معنی ازدواج عرفی این است: “هو اصطلاح حدیث یطلق علی عقد الزواج غیر موثق بوثیق رسمیه، سواء کان مکتوباً او غیر مکتوب.”112 دکتر عبد الفتاح عمر در تعریف

