مزایای تفکر امیدوارانه
تأثیر تفکر امیدوارنه در بچهها بسیار مهم و معطوف به آینده است. مطالعات براین نکته توجه دارند که پیامد مهم مرتبط با امید در بچهها بسیاری از آنها را در ادبیات بزرگسالان منعکس میکند برای مثال، (اشنایدر و همکاران، 1997) دریافتند که نمره امید بالا در دانش آموزان با خوشبینی بیشتر، عزت نفس بالاتر، تعامل بین فردی لذت بخش و پایدارتر، پیشرفت تحصیلی، هدفهای والاتر در زندگی، اطمینان در حل مسائل و اشتیاق بیشتر برای دیدن خودشان در وضعییت رضایت بخش همراه است. بچههایی که در مسابقات ورزشی شرکت میکنند و امید بالاتری دارند، نشان دادهاند که هدفهای خاصی در ارتباط با پیشرفت ورزشی دارند و کمتر افکار تسلیم شدن را از خود نشان می دهند (براون، کوری، هاگستروم و ساندستدت[1]، 1999).
اشنایدر (2000) معتقد است که امید به نحو روشنی در دوره نوزادی، کودکی و نوجوانی رشد میکند. در پایان نخستین سال زندگی، پایداری شیئی و طرح وارههای علت و معلولی به نوزادان امکان میدهد که در مورد گذرگاههای معطوف به هدف، تفکرات پیش بینانه داشته باشند. در سال دوم یاد میگیرند که فعالیتهای هدفمندی را برای پی گیری گذرگاهها به سوی هدفهای مطلوب به اجرا بگذارند. آنها میتوانند گذرگاههای اطراف موانع را نیز در نظر بگیرند و فعالانه آنها را دنبال کنند. در دوره پیش دبستانی از 3 تا 6سالگی، رشد سریع زبان، تفکر شهودی پیش عملیاتی، علاقه به داستان گویی، امکان رشد بیشتر طراحی گذرگاههای امیدوار در رویارویی با موانع ومشکلات را فراهم میآورد. در اواخر کودکی و نوجوانی مهارتهای تفکر منطقی رشد میکند و این امکان برنامهریزی امیدوارانه و پیچیده و دنبال کردن گذرگاهها به سوی هدفهای ارزشمند و اقدام در یک بافت اجتماعی با در نظر گرفتن خواستهها والدین، خواهر و برادر، همسالان و آموزگاران را فراهم میسازد. کودکانی که سرشت امیدوارانه را پرورش میدهند معمولاً والدینی دارند که به عنوان سرمشق نقش امیدوار کننده را برعهده دارند. و درتدوین و اجرای طرحها برای از میان برداشتن موانع و دستیابی به هدفها ی ارزشمند، آنان را راهنمایی میکنند.
برخی از کودکان که در محیط خانوادگی آکنده از فشار روانی بزرگ میشوند احتمال دارد که در شرایط خاصی تاب آور و امیدوار بار آیند (ماهونی[2]، 1991). اول اینکه، این کودکان درمییابند که والدین شان مشکل دارند و لذا سرپرستی ناکافی والدین رابه جای اسناد شخصی، به عنوان کمبودهای والدینی اسناد دهی میکنند. دوم اینکه، این کودکان سایر بزرگسالان را افرادی مییابند که در شرایط معمول میتوانند نیازهای آنان را از لحاظ مراقبت، کنترل و تحریک ذهنی برآورده سازند. سوم اینکه، این کودکان یک استعداد یا موهبت خاصی را در اوایل زندگی خود شناسایی میکنند و پالایش میدهند که امکان دسترسی به شبکههای اجتماعی حمایتی جدید را برایشان فراهم میسازد چهارم اینکه، آنان برای پرورش استعدادهای خود از انگیزههای بالایی برخوردارند که با پایداری و سرسختی مشخص می شودو سرانجام، آنان گرفتاری و ناملایمات را به جای یک مانع به عنوان فرصت و چالش برای رشد و تحول تلقی میکنند(کار،2004 ) که دو مفهوم آخر با تاب آوری تلقینی که در بحث تاب آوری اشاره شد همسویی دارد.
بزرگسالان امیدوار نیمرخ روانی متمایزی دارند (اشنایدر، 2000). آنان در زندگی خود به اندازه سایرین شکستهایی[3] را تجربه می کنند، اما این باور را پرورش دادهاند که میتوانند با چالشها سازگار شوند و با ناملایمات کنار بیایند آنان یک گفتگوی درونی مثبت مداوم شامل جملههایی از این قبیل «من از عهدهاش بر میآیم، تسلیم نخواهم شد» و مانند آن را اتخاذ میکنند. آنان وقتی در رسیدن به اهداف ارزشمند با موانعی روبرو میشوند، هیجانهای منفی را با شدت کمتری تجربه میکنند. شاید به این خاطر که وقتی با موانعی روبرو میشوند برای دستیابی به هدفهای خود مسیرهای جایگزینی ایجاد میکنند یا با انعطاف هدفهای قابل دسترستر را بر میگزینند. افرادیکه امید کمتری دارند وقتی با موانع غیرقابل رفع روبرو میشوند، هیجانهای شان یک توالی نسبتاً قابل پیش بینی از امید به خشم، از خشم به یأس، و از یأس به بیاحساسی را دنبال میکنند. افراد دارای سطوح امیدواری بالا وقتی در زندگی بزرگسالی با مسائلی مواجه میشوند، تمایل پیدا میکنند که مسایل مهم و بزرگ را به مسائل کوچک و روشن و قابل اداره تجزیه کنند(کار،2004 ) .
[1] -Brown,M .Curry,L,A. Hagstrom,H & Sandstedt,S
[2] – Mahony,M
[3] – Set backs